من به مرگ می اندیشم...
نوشته شده توسط : مهدی موسوی

 

بگذار بگریزند
لحظه ها را می گویم

پروانه ها را
مخواه که آنان را بگیری
مخواه که آنان را نگه داری
که هر چه که هست جاودانه نیست
اگر نمی رفتی
نمی دانستم که دوستت دارم


 

دلم برای از تو نوشتن تنگ است. درست است که همین دیروز برایت نوشتم ولی نمی دانم چرا دوست دارم هر نامه ای را که تمام کردم جواب نامه ای از تو برسد و من شروع کنم به نوشتن نامه ای دیگر.

نمی دانستم از چه بنویسم نه که فکر کنی کم آوردم، من آنقدر از تو ناتمامم که می توانم هزار نامه را تمام کنم.مثل من مثل داستان هزار و یک شب است که باید شبی یک نامه بنویسم تا زنده بمانم.راستی تو ا هزارمین عاشقانه در کنارم می مانی؟

چیزی از تو ندارم به جز یک اسم که آنهم آنقدر برایم مقدس است که تا مدتها حتی به آن خطابت نمی کردم

مگر نه که می گوییم «نامه» پس اکر در آن از «نام» ،آنهم از نامه کسی که نامه متعلق به اوست ،نگوییم از چه بگوییم.مگر نه اینکه نامهایمان با هم دو حرف و خودمان هزاران حرف مشترک داریم.پس باید با نامت بازی کرد؛ آنقدر از ابتدا ئ انتها نوشت که دیگر نه خودکاری باشد که این فرصت را از دست بدهد و نه کاغذی که با نوشتن اسمت سیاه که نه،نورانی نشود.

 

دوست دارم کاسه ی مینایی داشتیم و بینمان می گذاشتیم و من عکس چشمانت را از درون آن می دیدم شاید کمتر زیر دین داغش می سوختم و آنگاه درست از همانجایی که لبهایت را بر کاسه گذاشتی چهره ات را که در اب افتاده می نوشیدم.هرچند عطش من از تو شدیدتر از اینهاست.

 دوست دارم کاسه ی مینایی داشتیم و هرگاه زبانم لال یکی از ما می خواست تنها به سفر برود آنرا با هم از اشک پر می کردیم و پشت سرش می ریختیم و وقتی بر اثر لرزش دستانمان می شکست تکه هایش را روی دامنی از جنس نور جمع می کردیم و می بردیم پیش بقیه ی خاطرات شکسته مان.

راستی می دانی در دیار لیلی و مجنون چه معنی می دهی؟لنگرگاه

اینجاست که من فهمیدم که چگونه لنگرم بی آنکه کنگر خورده باشم آنچنان پیشت گیر کرد که به آسانی که هیچ با همه ی سختی ها هم آزاد نمی شود.قولی به من می دهی؟

بگذار تنها کشتی لنگر انداخته در بندر ساحل پر ماسه ی دور افتاده ترین جزیره ی اقیانوس دلت باشم.

اگر خسته ات کردم به چشمانت بگو به روشنی خودشان کدر لهجه ام را ببخشند

                                                                    کسی که اگر نخواهد هم فقط به تو فکر می کند

s54m6sz12kn4wbc0tw20.jpg

برای دست های خالی ام فکری کن برای علفهای هرز یـأس در سینه ام 

برای قلب شکسته و رنجورم چه داری؟ من به آخرین ایستگاه زندگی رسیده ام

مرز میان بودن و نبودن را دیده ام و از غم چشمهای حیرانم باخبرم

من باورم نمی شود که رفته ای باورم نمی شود که در آغاز شب

ناله های جگرسوز و زمزمه های مرموز گمشده بشنوم

فکری برای این قلب تنهایم کن من از صبر ایوب و قله انتظار گذشتم

تا به تو رسیدم تو را اسان از عطش فاصله نگرفتم که سکوت و سرد از نگاه های غریب

از دست بدهم.من از دیوار هیاهوی جوانی و از دروازه های سنگین فراز و نشیب ها گذشتم

تا نیمه جان به تصویر جان گرفته ی تو رسیدم در فضاهای بی طرح با رنگدانه های نور از هستی تو

طرحی از قشنگترین جلوه عشق کشیدم به هر صخره و بن بستی خندیدم...

به اسمان چشم دوختم به اسمان با من بگوی برای داشتن ات اسمان کم بود؟

حجم زردگونه ی تنهایی را دریدم به سراغ تو امدم گفتم مگر مرگ ما را از هم جدا کند

چه میگویم مرگ فاصله نیست.مرگ برایم به حقارت کوهی از کاه بود هستی ام را به تقدیر دادم تا تو را بدست اوردم

و از تو و با تو دوباره جان گرفتم بهشت دیگر ارزویم نبود با من بگوی: تیشه کدامین دشمنی نهال نو رسیده ی سروش را به مرداب کشید؟

من به زوال نیلوفر ایمان نمی آورم به درد رسیدم و از تنگنای لحظه های بعد از تو  به مرگ رسیدم
 

باور کن که از دست دادنت سخت تر از بدست اوردنت بود.

من به شوق تا به تو امدم از لمس زنبق ها حس روشن ارامش دیدم برای من چه ماند؟

تو نیستی تو ارامش مرا به خواب ابدی بردی گوئی امده بودی تنها مرا از خود بگیری

برای من روزهایی مانده اند که رفته اند مثل تو مثل خوشبختی که از من رفت من از طنین سنگی سرد از تو، چه بجویم

پرواز ارزوی من بود در انعکاس شیپورهای مرگ تو را گم کردم تو را از دست دادم برای من فهم ان نیست

که با یاد تو، انحنای سرد حسرت را باور کنم به روزهای طلایی زندگی ام بیندیشم و جاودانگی لحظه های شوق.

در من نیست در من نیست بیرنگی جذبه ها عذابم می دهند شوق از عبارات زندگی رفته است

هیچ نمیبینم چشمانم خفته اند در امتداد کور سوی نگاه تنها تو را میبینند و تو...

من به مرگ می اندیشم...





:: بازدید از این مطلب : 293
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 13 ارديبهشت 1390 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: